loading...
ندای حق
سعید بازدید : 34 جمعه 19 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

مستند "ضلع غربی ساختمان پزشکان"، به بهانه سریال ساختمان پزشکان به روایت آنچه که فیلم های طنز بر سر جامعه ما می آورد می پردازد. همه ما به یاد می آوریم که وقتی سریالی در جامعه محبوب شد همه محتوای آن از قبیل تکیه کلام ها، صحنه های طنز و... نیز در جامعه گسترش پیدا می کند. در این مستند با کارشناسان مختلفی در مورد این موضوع صحبت شده است. از لحاظ موضوع و محتوا، این مستند جزو اولین مستند هایی است که با این بیان و این شیوه به تاثیر این سریال ها می پردازد.

تهیه کننده و کارگردان: سید احسان باقری

کبفیت متوسط(692MB):لینک دانلود مستقیم                  لینک دانلود کمکی

کیفیت پایین (223MB):  لینک دانلود مستقیم                  لینک دانلود کمکی

 می توانید تریلر مستند ضلع غربی ساختمان پزشکان را در زیر مشاهده کنید:
 

گفت گویی با سید احسان باقری کارگردان و تهیه کننده مستند«ضلع غربی ساختمان پزشکان» :

توضیح کوتاهی در مورد شروع کار مستند می فرمایید؟

بنده 2 بار کل سریال را با دقت دیدم و قسمت های مورد انتقاد را جدا کردم .موضوعات سیاسی را از ابتدا حذف نموده چون باور قلبی ام این بود که مسایل اخلاقی و فرهنگی هم به مراتب مهمتر و هم مورد قبول همه است.در مورد نماد های مطرح شده در سریال نیز موفق به حضور کارشناس نماد و نشانه شناسی نشدم و برای همین به صورت گذرا در مستند به آن اشاره شد. ولی در مورد موضوعات روان شناختی، اخلاقی و خانواده مطالب بیشتری در مستند وجود دارد که  به نظر بنده همین 40 درصد موضوعات مورد اشکال و مطرح شده در مستند هم، برای تاثر مسوولین رسانه و تامل مردم کافی است.

دانلود مستند ضلع غربی ساختمان پزشکان

برای شروع کار به عوامل سازنده سریال یا مدیران فیلم و سریال شبکه سه مراجعه کردید؟

وقتی کار را شروع کردم از طریق واسطه هایی شماره ی عوامل سریال را پیدا کردم و باهاشون تماس گرفتم. در اولین تماس هم با آقای تشکر( بازیگر نقش نیما افشار) صحبت کردم ایشون برخورد خیلی خوبی داشتند و نظرش این بود که اگر در مورد مسئله بازی من و بحث فنی نقش بحثی وجود دارد من میتوانم کمک کنم و بحث های محتوایی به من مربوط نمیشود.

در ادامه ی تماسها با آقای قاسم خانی سرپرست نویسندگان مجموعه ساختمان پزشکان هم صحبت کردم که برخورد مناسبی هم نداشتند و بنده را به آقای کریمی مدیر تولید سریال ارجاع دادند.

بنده در تماس با آقای کریمی بهشون عرض کردم که ما قصد داریم نقد منصفانه ای داشته باشیم بهمین خاطر ترجیحمون بر اینکه از عوامل سریال هم در مستند نقد حضور داشته باشند. آقای کریمی در اول کار به من گفتند نقد انجام شده. شما برید ار همونها استفاده کنید. منظورشون از نقد، جلسات تقدیر و تشکری بود که همه جا برگزار شده است و من از همشون اطلاع کامل داشتم . ایشون همکاری را منوط به اجازه شبکه 3 کردند.

از دفتر هنر و ادبیات دانشجویی به"آقای پور محمدی" نامه زدیم  و دفتر ایشان نامه را به "آقای مقیسه" ارجاع دادند. در جلسه ای با آقای مقیسه ایشان بنده را به ساختن مستند در مورد برنامه های دیگر ترغیب کردند که با مخالفت و سماجت بنده سر ساختن مستند، نامه را به انضمام این جمله که «اگر روی ساختمان پزشکان 2 کاربشود بهتر است» برای "آقای تخشید" (مدیر گروه فیلم و سریال شبکه3) پاراف کردند.

بالاخره ما به عوامل سریال مرتبط شدیم اما در ادامه پیگیری آقای کریمی گفتند برای همکاری  ما نامه رسمی از شبکه میخواهیمو قرار بر این شد که مدیر دفتر آقای تخشید پیگیری کنند اما روز بعد در یک اتفاق عجیب به بنده فرمودند که نامه تون دوباره رفته دفتر ریاست شبکه 3 .

در واقع همه ی روال طی شده از ابتدا آغاز شد! اما این دفعه من را به "آقای شریعت پناهی" مدیر گروه اجتماعی ارجاع دادند. به واسطه یکی از دوستان و معرفی ایشون توانستم باهاشون صحبت کنم . ایشان به واسطه آشنایی که بنده را معرفی کردند رک به بنده گفتند که گروه اجتماعی هیچ چه ربطی به فیلم و سریال نداره! و از قرار خواستن شما را از سر باز کنند!

اینجا بود که بعد 3 ماه معطل ماندن کار پیگیری عوامل را متوقف کردم و در اول مستند هم این نکته را ذکر کردم.

به نظر شما نوع نقدتان توهم توطئه نیست؟ اینقدر ریز بینانه و دقیق؟! چقدر این جزییات بعد از دیدن سریال در ذهن مخاطب می ماند؟

مسئله ای که اینجا عنوان میشود این است که، این مجموعه ها جنبه سرگرمی دارد. ما فرض را بر این می گیریم که هیچ تعمدی در بیان این نکته نبوده است و سازندگان سریال به دلیل اینکه فضای زندگی خودشان در این سبک و سیاق است سریالی هم که می سازند شامل همین محتواست.

من چون رشته ام در مقطع کارشناسی و ارشد، روانشناسی بود از منظر تحلیل روانشناختی به این موضوع نگاه کردم. موضوع پایان نامه من در کارشناسی ارشد "بررسی اثربخشی یکی از مدیوم های هنری در خودپنداره و شخصیت افراد" بود.

هر اثر هنری حتما درونیات هنرمند را فرافکنی می کند. در طول تاریخ آثار هنری از منظر روانشناسی نقد شده است. ضمن اینکه این اولین مجموعه این گروه نبود. اینکه ما در ابتدای مستند تکه های مختلف از ترانه های تیتراژ چند مجموعه ی پاورچین، شب های برره،.... و ساختمان پزشکان را می بینیم برای تذکر این نکته است.

من اوایل فکر میکردم به دلیل رشته ام روی کارهای این گروه خیلی حساس شدم . "شوخی های مرد با مرد"،"نمادهای همجنس گرایی" ، عکس فروید که تقریبا در همه ی قسمت های سریال دیده می شود، آیا این همه تکرار توهم بنده است؟!!

بیشتر توجه و هجمه اعتراضات ما اصلا به فیلمساز نیست، بلکه به صدا و سیما و مسئولین مربوطه است که به این نکات توجه نمی کنند.

آیا تلویزیون جمهوری اسلامی جایی است که این آدمها عقاید و سبک زندگیشون را ترویج بدهند؟ اگر قرار است که این اتفاق بیفتد خوب اسم صدا و سیما را بگذارند صدا و سیمای ملی ایران!

در بررسی آثار هنری به لحاظ روانشناختی یکی از نکات مهم که همیشه باید مدنظر گرفته شود تکرار است. یعنی وقتی شما تحلیل میکنید آیا استدلالتان بر اساس یک نکته است یا تکرار این نکته، تا جایی که بشود این تکرار را نشانه تفکرات و درونیات هنرمند دانست.

به نظر من این فریب بزرگی است که بگوییم این ها همه اش سرگرمی است و هیچ قصد و عمدی وجود نداشته است.

یک استدلالی در مورد ساختن چنین مجموعه هایی وجود دارد -مثل استدلالی که فریدون جیرانی در برنامه 7 عنوان کرد- اینکه قشر متوسط شهری می خواهند تصویر خودشان را در قاب تلویزیون ببینند و اگر این اتفاق نیفتد به سمت رسانه های دیگر گرایش پیدا میکنند! برای همین ما شاهد مجموعه هایی مانند ساختمان پزشکان هستیم – این نکته را حتی آقای موسوی مقدم (قائم مقام رسانه ملی) هم در دفاع از ساختمان پزشکان فرمودند:«ما باید برای همه سلیقه ها و ذائقه ها برنامه تولید کنیم». بنظر شما  این استدلال برای توجیه تولید این چنین مجموعه هایی کافی است؟

این عمل مثل تفکیک تعلیم و تربیت از هم است. مگر شما می توانید قند را از شیرینی که جزء لاینفک آن است جدا کنید؟تعلیم و تربیت یک جریان جدا از هم نیست بلکه کاملا در هم تنیده است. شما  نمی توانید دین را از برنامه ها جدا کنید. نتیجه ی این دیدگاه می شود همین اتفاقی که آلان در رسانه شاهدش هستیم.

البته استثنا هم وجود دارد نمونه اش برنامه" سمت خدا" است که اصلا شعارگونه نیست و بنظر بنده بدلیل اخلاص تولید کنندگان آن است، شاید این استدلال از لحاظ علمی خنده دار باشد، اما در مقایسه با سایر برنامه ها به هیچ وجه اَدای دینی بودن را در نمی آورد.

الویت اصلی و فلسفه رسانه حضور یک روحانی و سخنرانی نشان دادن در آن نیست. این عمل محل و مکان مخصوص دارد که منبر است و برای ما بسیار مقدس و مهم است. اما الویت رسانه این نیست.

شاید رسانه های خاصی مانند شبکه قرآن به دلیل ویژگی هایشان این مسئله را درالویت داشته باشند اما در سایر شبکه ها که با موضوع خاصی فعالیت نمیکنند این مسئله الویت نیست.

یک سوالی در اینجا مطرح است، آن هم اینکه چرا بیشتر سرمایه داران بزرگ که بعضا«حتما» به مبانی ایدئولوژی خاصی هم معتقدند در سراسر دنیا به عرصه سینما و تولید فیلم روی آورده اند؟

سینما یک ظرف است، ظرفی برای بیان حرف ها و عقاید، و این ظرف با داشتن بار دراماتیک و عاطفی اثرات ناخودآگاهی را برای مخاطبین خود ایجاد میکند.در فلسفه سینما و تاثیر فیلم موضوع همذات پنداری مطرح است. مخاطب خود را به جای شخصیتی که به او نزدیک است قرار می دهد و حالا این شخصیت است که در همه ی زوایا روی مخاطب اثر می گذارد.اگرچه در ابتدا ممکن است عمق این تاثیرات زیاد نباشد اما وقتی که پیوسته و پشت سرهم تکرار شود روی ریشه دارترین رفتارهای ناخودآگاه انسان نیز تاثیر میگذارد.

این دقیقا اتفاقی است که ما آلان شاهدش هستیم. جوان ما تصویر ذهنیش از خانه چیزی است که در رسانه شاهدش بوده است. تصویرش از ازدواج و خانواده.....

ما دقیقا چیزهایی را ترویج می کنیم که هیچ کدام متعلق به باورهای ما نبودند اما آلان تبدیل به هنجار شدند.

در داستان "مدیریت سالم و عدالت گرای دکتر نیما"، دکتر نیما افشار مدیریت ساختمان را با رویکردی سالم و عدالت گرایانه به عهده میگیرد اما در پایان آنچنان فضاحتی به بار می آورد که حتی از مدیر قبل که کلاهبرداری هایش برای همه مشخص شده بد تر می شود تا اینکه کارش به اداره پلیس و دادگاه می کشد. موضوع ناکارامد جلوه دادن مدیریت سالم و عدالت گرا در جامعه است نه فرد خاص.

چه کسی پاسخ گو است وقتی این در ضمیر ناخودآگاه مردم می نشیند و در بطن جامعه مردم را به مسئولان بی اعتماد میکند؟

طبقه متوسط به بالایی که مدیران رسانه ملی از آن یاد میکنند -که بنده هم جز همین قشر محسوب می شوم-  چند درصد از مخاطبین شبکه 3 را در بر میگیرد؟

شبکه 3 به عنوان یک شبکه سراسری در همه ی استانها و شهرستانها دیده میشود. و ما همه ی مخاطبین را نادیده گرفتیم به خاطر یک عده ی خاص!

یک سوال آیا شبکه 3 حاضر است  آنتن ساعت 20 هر شب خود را به یک گروهی مثلا یک شهر خاص یا  یک طبقه خاصی بدهد تا برنامه خاص خودشان را پخش کنند؟ این استدلال به هیچ عنوان پخش این سریال را توجیه نمی کند.

این پیام هایی که شما می فرمایید، پیام های بسیار واضحی است. به نظر شما آیا مدیران متوجه این پیام ها نمی شوند یا اینکه عامدانه چشم پوشی میکنند و باعث ترویج چنین پیام هایی میشوند؟

آقای قاسم خانی و وابستگانشان بیشتر از 2 سال است که به طور مستمر از آنتن صدا و سیما به انحاء مختلف دیده میشوند. از جلسه های تقدیر و تشکر گرفته تا مهمان گفتگوهای مختلف در برنامه های ترکیبی و مناسبتی. رسانه ی ملی دچار کمبود نیروست که به ایشان و دوروبری هایشان میدان می دهد یا اگر مدیران متوجه این پیام های روشن و واضح  هستند پس پارادوکسی در رفتارشان وجود دارد که به هیچ عنوان قابل توضیح نیست!!

بنده معتقدم در اکثر اوقات به خاطر عدم آشنایی برخی مسئولین با ماهیت رسانه و هنر و عدم بینش و نگاه تیز بینانه، مکتبی و علمِ روانشناسی وابسته به ایدئولوژی ما، یعنی تحلیل یک اثر براساس دیدگاه فرهنگی،تربیتی ما، و نه به دلیل عناد و از روی عمد چنین مجموعه هایی تولید می گردند.

 وقتی مدیران رسانه با هنرمندان خلاق، ولی بی توجه نسبت به مسائل اخلاقی مواجه می شوند دربست آن ها را پذیرفته و گویی مسحور آنان شده اند و این دسته از هنرمندان نیز از غفلت آنان استفاده کرده و هر چیزی را به خورد مردم می دهند.

به هر حال چیزی که اهمیت دارد این است که ما داریم ذائقه مردم را تغییر میدهیم، دیگر اگر طنز سالمی هم ساخته شود مردم را جذب نمی کند. چرا که مردم به تمام حریم های ممنوعه که از قضا جذاب تر هم هستند خندیده اند. چطور انتظار داریم بعد از تغییر ذائقه دیگر به راحتی بخندند؟

از نظر شما مخاطبین مستند "ضلع غربی ساختمان پزشکان"  چه کسانی هستند؟

از نظر من مخاطب این مستند سه گروه هستند اول مسئولین رسانه که شاید به دلیل گرفتاری های فراوان متوجه چنین فجایعی نیستند .شاید این مستند به آنها این امکان را بدهد که به  همه ی مسایل غیر اخلاقی پخش شده در این سریال و دیگر مجموعه ها توجهی دوباره کنند. و البته منکر تلاش های شبانه روزی و دلسوزانه مسئولین رسانه نیستم.

 دوم، مردم متوجه باشند که اینها صرف سرگرمی نیست.20 کتاب در باب فلسفه سریال لاستLost در دنیا نوشته شده است و کتاب های متعددی در باب فلسفه سریال های روز دنیا. چطور ممکن است سریالی تولید شود بدون اینکه حرفی برای گفتن داشته باشد؟! مردم باید با افزایش سواد رسانه ای خود به تاثیرات ناخودآگاه رسانه بر روی خود و فرزندانشان آگاه شوند. و سوم بزرگواران و هنرمندانی مانند آقای قاسم خانی و دوستانشان موقع تولید این آثار حواسشان باشد، کسانی در کشور هستند که از منظر علمی و دینی به رسانه و کارهایی که در آن تولید میشود توجه می کنند .و این دقت نظر را روی محصولاتی که تولید می شود دارند و به سرشلوغی مسئولین رسانه هم نیستند که متوجه این نکات نباشند. شاید دلیل اینکه این بزرگواران از شرکت در این مستند هم فرار کردند این باشد که خودشان به مضامینی که تولید کرده اند آگاهی دارند.

در ادامه فعالیت تان علاقمند هستید روی چه بحثی کار کنید؟

یکی از دغدغه های جدی من کار روی تاثیرات تبلیغات تلویزیون بر تغییر ذائقه و سبک زندگی مخاطب است. روی این مبحث تبلیغات تلویزیونی از باب تاریخی کار شده اما بنده قصد دارم از منظرهای دیگری به این بحث بپردازم.

قصد دارید در بحث نقد باقی بمانید یا ترجیح میدهید به سمت کار ایجابی حرکت کنید؟

کار نقد کار آسانتری است و بنده ترجیح میدهم به سمت کار ایجابی بروم اما مسلما الان امکانش را ندارم.

امیدوارم به فضایی برسیم که در بستری مناسب کارهای ایجابی انجام شود و کسانی پیدا شوند که در بستر طنز حرفی درست برای گفتن داشته باشند

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 200
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 154
  • باردید دیروز : 63
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 237
  • بازدید ماه : 358
  • بازدید سال : 1,158
  • بازدید کلی : 47,341